خدا شناسی|آموزش خداشناسی به کودکان – خدا کیست؟

خدا شناسی|آموزش خداشناسی به کودکان – خدا کیست؟

خدا شناسی|آموزش خداشناسی به کودکان – خدا کیست؟

خدا شناسی|آموزش خداشناسی به کودکان – خدا کیست؟

خدا کیست؟ خدا کجاست؟ خدا بلد است حرف بزند؟ خدا چقدر بزرگ است؟ خدا توی مشت من هم هست؟ خدا چند تا چیز توی دنیا آفریده؟ و…

این ها سوالاتی است که بچه‌ها با کنجکاوی فوق‌العاده زیادی که دارند و فطرت خدا جویی که در نهاد آن هاست؛ از حوالی سن ۳ سالگی به بعد می‌پرسند و هر چه جلوتر بروند، سوالاتشان ابعاد جدیدتر و مهمتری به خود می‌گیرد. چرا که قدرت تحلیل‌شان بالا می‌رود و دیگر هر حرفی را راحت نمی‌توانند بپذیرند.

شناخت خدا برای کودک امر مهمی‌ است. بنابراین اولیا و مربیان کودک باید با روش های آموزش خداشناسی به کودکان آشنا باشند و خود را برای پاسخگویی به سوالات او آماده نمایند.

برای آموزش خداشناسی به کودکان روش‌های متعددی وجود دارد که می‌توان از آن ها در راه معرفی صحیح خداوند و صفات او به کودکان بهره گرفت. یکی از بهترین راه ها برای آموزش بیان داستان است.

کودکان الفتی شیرین و باور نکردنی با داستان دارند. برخی از مشکلات بزرگ رفتاری کودکان را می‌توان با طرح داستان تغییر داد یا آمادگی ذهنی تغییر را در آن ها به وجود آورد. همچنین می‌توان از داستان برای انتقال بهتر مفاهیم بهره گرفت؛ شیوه‌ای که عملا در قرآن توصیه شده است.

داستان، باعث به وجود آمدن فضای هم ذات‌پنداری می‌شود و کودکان می‌توانند خود را به جای شخصیت‌های مثبت و منفی داستان بگذارند. هیجان سرنوشت قهرمان داستان‌ها، آن ها را تا آخر می‌کشاند و دوست دارند بدانند بالاخره قرار است کی پیروز بشود؟ یا حق با کیست؟

حالا اگر برای بیان صفات خداوند و قدرت و حکمت و بزرگی و مهربانی خداوند از داستان استفاده کنیم، این روش، مخصوصا در سنین کم، تصویر خدای دوست داشتنی و قشنگی برای فرزندان می‌سازد که کم‌کم باورهای دینی خودشان را طبق این تصور شکل می‌دهند.

کودکان تا سن سه سالگی و برخی دوره‌های دیگر، بین واقعیت و افسانه‌های خیالی تفاوتی قائل نیستند. آنها هر داستانی را که درباره ی ادیان و انبیا علیه‌السلام گفته شود، باور خواهند کرد. حتی ممکن است وانمود کنند که خود یکی از شخصیت‌های داستان هستند، چرا که تفکیک میان واقعیت و آنچه در خیال او می‌گذرد، برای کودک مشکل است.

داستان‌های جذاب و شخصیت‌های آن برای کودکان بسیار قابل باورتر و واقعی‌تر از توصیه‌های اخلاقی و تربیتی هستند. برای آموزش درس‌های بزرگ زندگی به کودکان، از داستان استفاده کرده و از هر گونه موعظه و سخنرانی و نتیجه‌گیری مستقیم اجتناب کنید.

داستان، روشی قدرتمند و جدی برای باورپذیری موضوعات سخت و دشوار است. سعی کنید با مطالعۀ داستان‌های کهن و جدید، و تبدیل آن ها به داستانی کودکانه و آموزنده و جذاب قصه‌هایی مخصوص و سفارشی درست کنید و از مفاهیم مختلف برای نشان دادنِ صفات خدا استفاده کنید. لازم نیست نتیجه‌ گیری همه ی داستان‌ها «خدا» باشد. خیلی وقت‌ها لازم است داستانی با بن‌مایه ی آزاد بگوییم و این در ذهن و جان کودک بنشیند و ته‌نشین شود تا مدتی بعد بتوانید از آن برای نتیجه‌گیری‌های بعدی استفاده کنید. پس از این شیوۀ قدرتمند، به درستی استفاده کنید و آن را هدر ندهید.

اولیا و مربیان در بیان باید به مواردی توجه کنند که در ادامه به آن ها اشاره می شود.

 

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

سبد خرید